تلقین

من با خودم در خیال خودم حرفـــ می زنم
چه روز خوبی, چه هوایی, شیطنت,
همســـــــر رویـــاهایم را بغل میــزنم;

این پا روی آن پا به آسایش که لم می دهم
چشم بسته, قلبــــ آرام, سکوتــــ,
از تمامــــ دنیــــــــــا دل می کنم;

ناگاه تخیل عمق رویا به مهر جبر جرم می شود
ضخامت فکر, تردید, کجامــ؟
در جهانی دیگر قدم می زنم;

نقاب به چهره تهی می شوم ز همهمه اهالی هبوط
ظرافت عقل, لطافت دل, کدامــ؟
به ناچار یکی را گردن می زنمــــ;

صدای تلعلع شرافت اسطوره ها می رسد به گوش
مجـــنون که بود؟ معشــوق, لیـلــی,
نمادیست که برایش جان می دهمــ;

سنگ به پای برهنه و اشک در غبار عبور
مسیری سخت, مخفی, نگینی ست در دل کوه,
برای رسیدن می کنم, می کنم, می کنم;

بی باور ظالم در من شهریست غمگین و یخ زده
نجـــابت نگاه, تنهـــایی, فقــــر عشـــق؟
اگر نشود بسیـار سبکبال از این دیار می روم;

اسبابت را جمع کن که این آخرین صلح من با توست
شهـر فرشتــه ها, من, فرصتــــ نـــور,
دستم را بگیری تو را هم با خود می برم;

گاهی توهم کرخت شکافی ست به زیبایی مطلق
هرج و مرج, ابهام, شکـــوه سیاهی,
عجیب است خودم در خودم گم می شوم;

شعاع بلاهت چه بر سرخوردگان زوال ک نیاورد
کدورت سن, کهولت حس, نفرت,
به شرم جلاد کوچه ها خودم را چکــــ می زنم;

آه خدا شکستیم و مصلوب در وخامت جراحت عشق
عشق چیست؟ حماقت محض؟ یک گناه?
پرواز آزادی در ندامــــت خدا می شوم;

کتابی ست نانوشته, نگارش دریای سیرت کویر
جسارت زن, تصاویر غم, اثرات من,
ندای مرگ مردم سکوت را نزد خدا می برم;

تزلزل باور بینش می خراشد ز دغدغه حالت نیاز
تواضع بی جا, درد مشترک, بس است!
مشتی محکم بر دهان چرک ظلم و اجبار می شوم;

نمی دانم ز حسرت راز, کبودی سجده گاه تطهیر تزویر ماست؟
تمرین ریـــا, تحمـیل حیــــا, تهــدید,
از تناقض تفاهم به جلب شیطان فریاد می زنم;

سنبل مشروع, تلاقی دو خط موازی ست در مرز گمشده
ناقل شهوت, ناقص اصلح, حماقت!
لباس حکمت محکوم عدالت را تن می زنم;

سرودم به عصر جهالت در ورای یأس نفس و آرزوی محال
وجاهت شر, قساوت قلب, امیـــــد ..!
ایستاده به احترام مردم صبـــور کفـــ می زنم ..!

نظرات